میرنیوز
خبرگزاری مهر؛ گروه مجله – علیرضا رأفتی: «وادی الجوز» محلهای است نزدیک به مسجدالاقصی در قدس. از روی نقشه فقط یک خیابان اصلی تا مسجد الاقصی فاصله دارد. یعنی تنها یک خیابان اصلی فاصله با کانون درگیریهای اخیر بین فلسطینیها و اشغالگران. یک خیابان تا فاجعهای که روز گذشته برای نمازگزاران مسجدالاقصی پیش آمد. یک خیابان تا موقعیت ویدئوهایی که این روزها در شبکههای اجتماعی دست به دست میشوند و از گازهای اشکآور و دستگیریها و اهانتهایی که به زنان و کودکان فلسطینی میشود حکایت میکنند.
در فاصله همین یک خیابان تا حادثه، در محله «وادی الجوز» زنان و مردانی دور هم جمع شدهاند تا برای بیماران مبتلا به سرطان بیمارستانی در قدس، افطار آماده کنند. این روزها، منزل خانوادگی خانواده «قواسمی» میزبان داوطلبانی از سراسر قدس و حتی اردن است که آمدهاند تا با پولهایی که خیرین اهدا کردهاند مواد غذایی بخرند و تا یک ساعت پیش از اذان مغرب، افطار گرم بیماران مبتلا به سرطان را آماده کنند.
یکی از داوطلبان که زنی خانهدار است و خانه و خانوادهاش را در قدسی که این روزها ملتهب است رها میکند و از ظهر به این جمع میپیوندد، به خبرنگار الجزیره میگوید که ۳ سال پیش با این جمع آشنا شده و از همان روزی هم که متوجه شده در این خانه برای بیماران افطار تهیه میشود، با خودش عهد کرده که هر سال ماه رمضان بیاید اینجا و گوشهای از کار را دست بگیرد. حتی در موقعیتی مثل موقعیت این روزهای قدس که اشغالگران در معابر و خیابانها منتظر هیچاند که پاپی شهروندان فلسطینی شوند.
یکی دیگر از اعضا امسال از اردن خودش را به قدس رسانده تا در تهیه و طبخ افطار کمک کند. او هم به خبرنگار الجزیره میگوید که سالهای قبل فقط از راه دور به این جمع کمک مالی میکرد اما امسال تصمیم گرفته که خودش هم بیاید پای کار و کمک کند که بیماران و همراهانشان در بیمارستان، در لحظات افطار که هر کسی دلش میخواهد خانه خودش باشد، دلتنگ خانه و زندگیشان نشوند.
تمام این ماجرا تنها گوشهای از جریان یک زندگی عادی در قدس است. یک زندگی عادی در قدس، تمام آن چیزی است که دهههاست اشغالگران نمیخواهند فلسطینیهای ساکن قدس داشته باشند. آدم اگر بتواند راحت در خانه خودش پایش را دراز کند و سقف بالای سرش را امن ببیند که بلند نمیشود بساط زندگیاش را جمع کند و از شهر و دیارش برود. پس اولین قدم برای راندن فلسطینیها از شهر و دیارشان، گرفتن چیزی است که «یک زندگی عادی» مینامندش. حالا یک بار با ارائه دستور قضائی و سندسازی علیه ملک و خانه فلسطینیها، شبیه به ماجرایی که در محله شیخ جراح در حال وقوع است. یک بار هم با بهانه کردن انتقام از خانه و خانواده کسی که در سرزمینهای اشغالی عملیات انجام داده است.
مردم فلسطینی قدس اما زیر بار همه این فشارها سعی میکنند زندگی عادیشان را داشته باشند و از هر فرصتی استفاده کنند تا زنده بودن این زندگی عادی را به رخ دنیا و اشغالگران بکشند. ماه رمضان هم که بهترین فرصت است برای نشان دادن نشاط زندگی عادی در قدس. مردم فلسطین نیز مثل اکثر کشورهای اسلامی، ماه رمضان را جشن میگیرند و در این ماه آیینهای جمعی مفرحی دارند و انسجام مسلمانانشان را در این ماه بهتر و بیشتر از دیگر ماهها میتوان دید. جالبتر اینکه مردم غیرمسلمان فلسطین نیز در جشنهای جمعی ماه رمضان کنار مسلمانها قرار میگیرند تا این انسجام بهتر خودش را نشان بدهد.
یکی از آیینهایی که هر سال رمضان در قدس انجام میشود و امسال نیز در این شهر برگزار شد، آیین روشن کردن «فانوس رمضانی قدس» است. مردم فلسطینی قدس شب اول ماه رمضان کنار همدیگر در کوچهها و خیابانها راه میافتند و سرود میخوانند و شادیشان را به خیابان میآورند تا برسند به فانوس بزرگی که نماد رمضان است. سپس این فانوس طی مراسمی روشن میشود که نشان از شروع ماه رمضان در قدس دارد. این یکی از بزرگترین اجتماعهای خیابانی فلسطینیها در قدس است که هر سال باعث تحریک اشغالگران نیز میشود.
از دیگر نمودهای همبستگی رمضانی در فلسطین میشود به رمضان سال گذشته و افطارهای خیابانی مردم محله شیخ جراح اشاره کرد. سال گذشته که ویدئویی در شبکههای اجتماعی فراگیر شده بود و مردم دنیا کمی از فاجعهای که در شیخ جراح داشت واقع میشد، بو برده بودند، مردم شیخ جراح نیز سفرههای افطارشان را هر شب به خیابان میآوردند و فیلم و عکسش را ضمیمه همان محتواهای فراگیر مجازی میکردند تا صدایشان را بلندتر به گوش دنیا برسانند. همان افطارهای جمعی در کوچههای شیخ جراح نیز به زور اسلحههای صهیونیستی چربید و حتی یک خانه بیشتر از آنچه غصب شده بود، از محله شیخ جراح غصب نشد.
این روزها که تیتر یک رسانهها از قدس و فلسطین را اخبار و گزارشهایی از درگیریها شکل میدهند، بد نیست نگاهی به نفسهای زندگی عادی در قدس داشته باشیم و مردمی که سعی میکنند با زنده نگه داشتن این زندگی عادی، سرزمینشان را زنده نگه دارند.
منبع : خبرگزاری مهر
پادشاه هم بشوم، واکس زدن کفش زائران را کنار نمیگذارم!
داستان شیطان / همه چیز درباره سلمان رشدی
بدون شرپا، باربر و اکسیژن بر فراز ارتفاع ۸۶۰۰ متری
در دوران سخت طالبان هم منقبتخوانی را تعطیل نکردیم
منقبتخوانی در کشوری غیر از افغانستان رایج نیست
هیأتها، بهترین ظرفیت برای فرهنگسازی درباره محیط زیست
تحصیل کودکان مهاجر، برای ایران یک فرصت بزرگ است
بیخانمانها در شبهای بارانی تهران چه میکنند؟
مخترعی که میخواهد با پسماند ویلا بسازد
یک شب در میان کارتنخوابها
حفره ۱۵ هزار میلیارد تومانی دریاچه ارومیه
میخواهم هیچ کودکی در ایران حسرت کتاب نداشته باشد
وقتی مادر بیتاب میشود
کفشهای قدیمی را دور نریزید
در طبیعت به حیوانات دست بزنیم یا نه؟/ روایتی از طبیب حیات وحش
از کشتار مسلمانان سربرنیتسا چه میدانید؟
دوست داشتم در کنار فرزندم باشم/ روایت یک مادر فروشنده
بچههای آتشنشان نیاز به تجدیدروحیه دارند /همیشه آماده مرگ هستیم
از ممنوعیت اهدای خون و اهدای عضو تا ممنوعیت سیمکارت و همراهبانک!
پیام دوم خرداد آبادان
ایرانیها اولین گروه امداد خارجی بودند / اینجا هیچ زنی ندیدم
حلقه ازدواجمان را فروختیم تا رویایمان را بسازیم
آزمایشهای سری ارتش آمریکا روی کنترل ذهن و سفر در زمان!
خبرنگار دو شغله / روایت یک مادر خبرنگار
بانوی مسلمان افغانستانی، سناتور پارلمان استرالیا
اولین هجرت از آیین شینتو به دین اسلام؛ کونیکو یامامورا
واردات داماد و ازدواج بینالمللی/حواشی اظهارات نماینده اصفهان
من، تنها زن آتشنشان آبادان، ۱۷ سال دارم
بهانه عجیب راننده اتوبوسی که آمبولانس را پنچر کرد
در متروپل یک اربعین کوچک را دیدم