میرنیوز
ماری پیروالکمن در منطقه پانزدهم پاریس فوت کرد، اما پیکرش را بر اساس وصیتی که کرده بود در مسیر پیادهروی اربعین در نجف به کربلا دفن کردند و حالا عمارت ساده و بیریای او در عراق به موکب بقیهالله شهربابک اختصاص داده شده است تا عاشقانه برای زائران پیاده آقا اباعبداللهالحسین (ع) خدمت کنند.
مهسا حقانیت، موکب فرهنگی رسانهای عطش: ماری پیروالکمن یک دختر جوان ۱۸ ساله بود که به دین اسلام گروید و این مسلمان شدن آغازی بود بر اسلامشناسی و شیعهپژوهشی او.
ماری بعد از سفر به سوریه با ناظم ابوالذهب آشنا شد و با او ازدواج کرد و نام زهرا ابوذهب را بر خود نهاد. او سفرهای متعددی به عراق و شهرهای نجف و کربلا داشت و در نهایت هم وصیت کرد، پیکرش را پس از فوت در مسیر پیادهروی اربعین دفن کنند.
وقتی ماری خانم فرانسوی در روز اول نوامبر سال ۲۰۱۷ در منطقه پانزدهم پاریس فوت کرد، پیکرش را به عراق منتقل کردند و در مسیر پیادهروی زائران آقا سیدالشهداء (ع) به خاک سپردند.
عمارتی که ماری در آن دفن است در عمود ۱۷۲ و در مسیر نجف به کربلا قرار دارد، این مکان در پیادهروی اربعین امسال به موکب بقیهالله شهرستان شهربابک اختصاص داده شده استو بسیاری از بچههای ایرانی و عراقی هم در این موکب در رفت و آمد هستند و از برنامههای فرهنگی و سرگرمی استفاده میکنند.
تقی کنگی مدیر اجرایی موکب بقیهالله شهرستان شهربابک است، او میگوید: این موکب که با کمکهای مردم شهربابک عازم مسیر نجف به کربلا شده است با ۱۲۰ خادم در مدت زمان حدود ۱۰ روز به زوار پیاده اباعبداللهالحسین (ع) در فضایی به مساحت حدود ۵ هزار مترمربع و دو سوله مجهز به وسایل سرمایشی خدمترسانی میکند.
وی از آمادگی موکب بقیهالله شهربابک برای اسکان روزانه ۵ هزار زائر خبر میدهد و میافزاید: یکهزار و ۵۰۰ پرس غذا و ۵۰ تا ۶۰ هزار لیوان شربت و میان وعدهها در بین زائران پخش میشود.
کنگی از فعالیتهای فرهنگی و مجموعه بازی برای کودکان ایرانی و عراقی در موکب سخن بهمیان میآورد و میگوید: در غرفه کودک هم بازیهای متناسب با سن بچهها را داریم با پخش جایزه برای تشویق بچهها در پیادهروی اربعین تلاش میکنیم.
منبع : خبرگزاری مهر
پای کودکان فلسطین در رکاب دوچرخه محمد
صف طلا در بازار خیابان جهاد
شوخیهای موشکی!
اهدای زیورآلات توسط بانوان ایران برای جنگ با اسرائیل
اهدای زیورآلات بانوان ایرانی برای جنگ با اسرائیل
معامله با حسین اینبار با جمع آوری زباله از زیر پای زائرانش
خادمی که در کربلا مرگ خود را پیش بینی کرده بود
توصیههای طب ایرانی برای پیادهروی اربعین
یک دست پیراهن خونین؛ یک دست به ستون عرش
عکسی که هیچوقت نگرفتیم...
مغازهای که هر سال موکب میشود/ ما هنوز، یک ذره هم عاشق نیستیم!
مردم کانادا امکان مشاهده این صفحه را ندارند/ فیلترینگ، به وسعت دو نیمکره!
دلتنگها یکدیگر را پیدا میکنند/ کربلاییشدن بدون نیت قبلی!
خوشرویی، چاشنی میزبانی است/ از تأخیر در صدور ویزای عراق تا کمبود اتوبوس در مرز دوغارون
دشمن آتش و تبر/ «من، حبیبالله؛ حبیب خدا و جنگل هستم!»
گرداب روانشناسی زرد در «اینستاگرام»/ تن به هر چالشی ندهید!
چهل سال همسایگی با زندان و زندانی و زندانبان/ پارک و هتل نمیخواهیم؛ درختها را آب بدهید!
«باز هم دوست و دشمن را شوکه خواهیم کرد»/ جای خالی اهالی قلم و هنر در حماسههای نظامی
«باز هم دوست و دشمن را شوکه خواهیم کرد»/ جای خالی اهالی قلم و هنر در حماسههای نظامی!
ماجرای شلغمهای یک نماینده در توئیتر
سرنوشت عاشورایی دخترک ۱۱ماهه در روستایی مرزی/ «نارگل روی دستهایم در مسیر شهر جان داد!»
سرنوشت عاشورایی دخترک ۱۱ ماهه در روستایی مرزی/ «نارگل روی دستهایم در مسیر شهر جان داد!»
سرنوشت دخترک ۱۱ماهه در روستای مرزی/ «نارگل روی دستهایم جان داد!»
دو هزار بیلبورد متحرک عاشورایی در شهر/ ۱۲ سال خطنویسی روی خط عاشقی!
وامهای راحتالحلقوم و ضمانتهای ضربدری!
عاقبت بخیری یک پمپ بنزین!
تماشای گذر عمر در سایه ایستگاه صلواتی/ چای همان چای و بیرق همان بیرق!
بازندگان کنکور!
جایی برای درمان درد دیدن!/ چشمها؛ قدردان دستهای روشناییبخش
چگونه دختران دهههشتادی محله بانی برگزاری یک مراسم ازدواج شدند؟