میرنیوز
به گزارش خبرگزاری مهر، احسان رضایی از فعالان حوزه کتاب و مطالعه در یادداشتی که در کانال تلگرام خودش منتشر کرده از کتابخوانی بیل گیتس نوشته و جدیدترین بسته پیشنهادی او برای مطالعه را به مخاطبان خودش معرفی کرده است. این نشان میدهد پیشرفت و موفقیت بی دلیل نیست و ما، هرکسی با هر دیدگاهی که باشیم، بدون مطالعه و کشف جهانهای دیگر و لمس دغدغههای دیگر رشد نمیکنیم. اگر میخواهید بدانید بیل گیس چه کتابهایی میخواند و به چه موضوعاتی علاقهمند است این یادداشت را بخوانید:
«بیل گیتس، غول دنیای دیجیتال، از آن کتابخوانهای حرفهای است که هر فصل یک لیست کتاب پیشنهادی از بهترین خواندههای خودش در طول فصل گذشته ارائه میدهد که معمولاً این کتابها پرفروش هم میشود. تعداد این کتابهای پیشنهادی در سالهای گذشته (از سال ۲۰۱۰) خودش یک کتابخانه بزرگ با حدود ۲۰۰ عنوان کتاب شده. فهرست پیشنهادی او اغلب درباره آثاری است که مفاهیم و موضوعاتی مثل ثروت، ناعدالتی، و کمکهای خارجی را پوشش میدهد. اما عجیب اینکه او در این ۸ سال فقط ۱۲ داستان به خوانندگانش معرفی کرده؛ درحالیکه در همین مدت ۱۷ کتاب غیرداستانی فقط از یک دانشمند چک-کانادایی به اسم واکلاو اسمیل پیشنهاد داده است.
از بین رمانهای پیشنهادی بیل گیتس در سالهای گذشته، فهرست آنهایی که به فارسی ترجمه شدهاند، از این قرار است: «آسوده از جنگ» جان نولز (ترجمه امیر رئیس اوژن، انتشارات راه معاصر). «پروژه رُزی» گریم سیمسیون (ترجمه نرگس جلالتی، کتابسرای تندیس و ترجمه دیگر با همین عنوان: ترجمه مهدی نسرین، نشر مرکز). «تأثیر رُزی» [دنبالۀ «پروژه رزی»] گریم سیمسیون (ترجمه نرگس جلالتی، کتابسرای تندیس - «پدیده رزی»، ترجمه دیگر با نام: ترجمه مهدی نسرین، نشر مرکز). «زمین بر پشت لاکپشتها» جان گرین (ترجمه فاطمه جابیک، نشر میلکان - ترجمه دیگر با نام: «لاکپشت رو لاکپشت» ترجمه امیرمحمد جوادی، انتشارات مجید). «عطش مبارزه» سوزان کالینز (ترجمه شبنم سعادت، نشر افراز - جلد اول از سهگانۀ «بازیهای گرسنگی» - جلد دوم: «اشتعال» و جلد سوم «زاغ مقلّد» هم ترجمه شده). «لینکلن در برزخ» جورج ساندرز (ترجمه رعنا موقعی، نشر ستاک). «میز گربه» (مایکل اونداتیه، ترجمه نادر قبلهای، نشر مروارید). «ناطور دشت» جی دی سلینجر (ترجمه محمد نجفی، انتشارات نیلا - چند ترجمه دیگر هم دارد). «همدرد» ویت تان نوین (ترجمه معصومه عسگری، انتشارات کتاب کوله پشتی - ترجمه دیگر با نام: «هواخواه» ترجمه فرانک معنوی، نشر میلکان).
بیل گیتس امسال هم به مناسبت ایام سال نوی میلادی ۵ کتاب جدید معرفی کرده که سه تا از آنها به فارسی ترجمه شده است. یک، رمان «کلارا و خورشید» کازئو ایشیگورو (یک رمان علمی-تخیلی دربارۀ دوستی با یک روبات)، دو رمان «پروژه هیل مری» اندی وییر (یک علمی-تخیلی دیگر که یک فضانورد باید زمین را نجان دهد) و سوم رمان «همنت» مگی اوفارل (رمانی تاریخی است دربارۀ همسر شکسپیر).
منبع : خبرگزاری مهر
پای کودکان فلسطین در رکاب دوچرخه محمد
صف طلا در بازار خیابان جهاد
شوخیهای موشکی!
اهدای زیورآلات توسط بانوان ایران برای جنگ با اسرائیل
اهدای زیورآلات بانوان ایرانی برای جنگ با اسرائیل
معامله با حسین اینبار با جمع آوری زباله از زیر پای زائرانش
خادمی که در کربلا مرگ خود را پیش بینی کرده بود
موکبداری عاشقانه شهربابکیها در عمارت ماری خانم فرانسوی
توصیههای طب ایرانی برای پیادهروی اربعین
یک دست پیراهن خونین؛ یک دست به ستون عرش
عکسی که هیچوقت نگرفتیم...
مغازهای که هر سال موکب میشود/ ما هنوز، یک ذره هم عاشق نیستیم!
مردم کانادا امکان مشاهده این صفحه را ندارند/ فیلترینگ، به وسعت دو نیمکره!
دلتنگها یکدیگر را پیدا میکنند/ کربلاییشدن بدون نیت قبلی!
خوشرویی، چاشنی میزبانی است/ از تأخیر در صدور ویزای عراق تا کمبود اتوبوس در مرز دوغارون
دشمن آتش و تبر/ «من، حبیبالله؛ حبیب خدا و جنگل هستم!»
گرداب روانشناسی زرد در «اینستاگرام»/ تن به هر چالشی ندهید!
چهل سال همسایگی با زندان و زندانی و زندانبان/ پارک و هتل نمیخواهیم؛ درختها را آب بدهید!
«باز هم دوست و دشمن را شوکه خواهیم کرد»/ جای خالی اهالی قلم و هنر در حماسههای نظامی
«باز هم دوست و دشمن را شوکه خواهیم کرد»/ جای خالی اهالی قلم و هنر در حماسههای نظامی!
ماجرای شلغمهای یک نماینده در توئیتر
سرنوشت عاشورایی دخترک ۱۱ماهه در روستایی مرزی/ «نارگل روی دستهایم در مسیر شهر جان داد!»
سرنوشت عاشورایی دخترک ۱۱ ماهه در روستایی مرزی/ «نارگل روی دستهایم در مسیر شهر جان داد!»
سرنوشت دخترک ۱۱ماهه در روستای مرزی/ «نارگل روی دستهایم جان داد!»
دو هزار بیلبورد متحرک عاشورایی در شهر/ ۱۲ سال خطنویسی روی خط عاشقی!
وامهای راحتالحلقوم و ضمانتهای ضربدری!
عاقبت بخیری یک پمپ بنزین!
تماشای گذر عمر در سایه ایستگاه صلواتی/ چای همان چای و بیرق همان بیرق!
بازندگان کنکور!
جایی برای درمان درد دیدن!/ چشمها؛ قدردان دستهای روشناییبخش